(1)کسادی یک وبلاگ نویس

گاهی اوقات (البته اکثر اوقات)یک بلاگر تو فکر این که خب امروز چی بگم که این وبلاگم پر شه اخه میدونین بیشتر بلاگرها از این نظریه پیروی می کنند که هر روز یک چیز بگن حتی یک چون معتقدن اگر اینکارو نکنی ممکنه مشتری هات رو از دست بدی و این واسه یک بلاگر خیلی بده.تو به عنوان یک بلاگر باید همیشه مردم رو تو انتظار نگه داری وگرنه همونطور که خودتون میدونین بازارش کساد میشه کساد؟
جدی مگه این وبلاگ بازار که ما بترسیم کساد شه جدن شمافکر میکنید یه بازاره؟اگر آره که خب دیگه حرفی نیست کسادی عضو لاینفکی از بازاره خب حالا اگر میگین بازار نیست اون وقت سئوال مطرح میشه که چرا بلاگرها نگران کسادی اون هستن (البته نه همشون)
این چرا بود که من رو امروز به سراغ نوشتن این مطلب آورد حالا این سئوال مطرح میشه تو چرا از بین این همه چرا این چرا رو انتخاب کردی نکنه یک وقت به فکر کسادی وبلاگ خودت افتادی واسه همید این مطلب رو مینویسی والا دروغ چرا آرهفکر کردم اگر وبلاگ من رو کسی نمی خونه پس من واسه چی وبلاگ مینویسم مگه بی کارم وبلاگ نویسها حداقل دو تا رفیقشون واسه اینکه ضایع نشن وبلاگشون رو میخونن ولی تو چی؟تو حتی یک رفیق و همکلاسی نداری که وبلاگ تو بخونن تو واسه مینوسی همه آدم های دیگه یا یک مدت می نویسن و رفیقاشون می خونن بعد خسته می شن می رن یا یک چیزی می شن وم رن تو صدر بلاگرها ی معروف اون وقت دیگه چون آدم معروفی شدن و همانطوری که هممون هم می دونیم بعد از اینکه مزه شهرت بهت چسبید دیگه نمشه بی خیالش شی ادامه میدن وهر روز می نویسن واین شهرت شاید یکی از دلایلی باشه که بلاگر هارو مجبور می کنه هر روز بنویسن چون...